دیوانه شدم باری من در فن و آیینش!

ساخت وبلاگ

Image result for ‫قاصدک‬‎

یه بحثی تو عرفان مطرح میشه که خلاصه ش می شه بی قاعده مندی خدا. البته نه از اون بی قاعدگی های ناطور. بلکه بی قاعدگی های هنرمندانه. که آدم رو دیوونه می کنه. یه جورایی سبب سوزی. اقتدار گرایی. تکبر محض. دیکتاتوری سفید. نمی دونم اسیری لاهیجی بود یا یکی دیگه که همین رو تعبیر می کرد به: لا ابالی دان جناب کبریا.

یه جورایی به تفویض و تسلیم هم ربط پیدا می کنه. سپر انداختن. فقط خیره دویدن. رهای در بند. ول غل در گردن. آزاد اسیر. سردرگمی خوش. آینده مبهم، ولی نا تلخ. شیرینی ش به اینه که هر چیزی ممکنه اتفاق بیفته. مهم اینه که آدم فقط وظیفه شو تشخیص و انجام بده. چی دارم میگم؟ تشخیص کجا بود؛ انجام کیلویی چند؟ حتی همین تشخیص وظیفه و انجام وظیفه هم تو همون لا ابالی گری محو و حل میشه. اصلا سکوت محض. دم بستن. چشما رو هم. فکر هم تعطیل. نه به اون رنگای منفی.

نمی دونم. ندانم های بسیار است... سخته. ترسناکه. ولی ناگوار نیست....

بماند.

ساعت تقریبا یک ۲۵ تیر ۹۶.

هنوز یه ماه از شب قدر قشنگتون نگذشته خدا جون و امام زمان جون.

و انت «الله الخالق الباریء المصور» لک «الاسماء الحسنی»

و احلاها و اعظمها امامنا المهدی صاحب الزمان فعجل فی فرجه و اعف عن تقصیراتنا فی حقه

ــــــــــ

سه چار تا همسایۀ محترمی که گاهی تشریف میارید اینجا، ببخشید که رسم بازدید رو به جا نمیارم. گردنم بشکنه از بس غیر اجتماعی هستم.

وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا...
ما را در سایت وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atabnamab بازدید : 75 تاريخ : دوشنبه 26 تير 1396 ساعت: 15:13